English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7400 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
Are there any special fares? U آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
dumping U فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
price tag U برچسب قیمت کالا
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
what is the p of this article U قیمت این کالا چند است
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
tie in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins U فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cheaper U ارزانتر
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Do you have any special rates? U آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
Do you have anything cheaper? U آیا چیزی ارزانتر دارید؟
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
If anything ,it is more expensive. U اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
like U شاید
peradventure U شاید
haply U شاید
perchance U شاید
maybe U شاید
perhaps U شاید
probably U شاید
belike U شاید
lest U شاید
feckly U شاید
mayhap U شاید
may U شاید
likes U شاید
liked U شاید
possibly U شاید
poss U شاید
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
even perhaps U حتی شاید
She may be right at that . U شاید هم حق با اوباشد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
perhaps so U شاید چنین باشد
meetly U چنانکه باید و شاید
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
comparative cost U اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
recognition U و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
I dont feel well. I feel under the weather. U حالش طوری نیست که بتواند کار کند
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
acetiam U برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
to get in somebody's way U مانع کردن کسی [چیزی] که بتواند کارش را انجام دهد
fast talker <idiom> U گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
May be I can interest you in this issue . U شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
pingpong U جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
caches U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
electronic U سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
SX U نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
very U همان
identic U همان
same U همان
selfsame U همان
thingummy U همان
identical U همان
this same U همان
idem U همان
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
it is the same thing U همان است
instatu quo U در همان حال
of that ilk U اهل همان جا
of that ilk U دارای همان جا
i went that instant U در همان ان رفتم
same U همان جور
same U همان کار
very U همان همین
equally <adv.> U به همان طریق
s.c U همان دعوی
nothing short of U عینا همان
i went on the instant U در همان ان رفتم
accordingly U از همان قرار
self-same U همان خود
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
therabout U در همان نزدیکی
selfsame U درست همان
of the same kind U از همان نوع
just as well <adv.> U همان مقدار
self same U همان خود
s.c U همان پرونده
just as well <adv.> U به همان طریق
that once U همان یک بار
ones U یکی از همان
at the very beginning U از همان اولش
one U یکی از همان
for that matter <idiom> U به همان علت
equally <adv.> U همان مقدار
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
idem U همان نویسنده در همانجا
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
it is much the same U تقریبا همان است
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
of even date U دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
even U دارای همان تاریخ
one U عین همان یکی
ones U عین همان یکی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
lighter shade U از همان رنگ ولی روشن تر
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> U هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
about as high U تقریبا` همان اندازه بلند
What wI'll be woll be. U هر چقدر قسمت با شد همان می شود
analogue U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
analogues U صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
equivalents U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
equivalent U همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
timed U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
This is the very thing I wanted. U این همان چیزی است که دلم می خواست
time U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
Recent search history Forum search
2New Format
1 if there's any justice
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1Evolution
1pedal pamping
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1kik username
1nonconversation
1 moves up the range
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com